بانو شریعت رضوی آرامش را به جوانک بی قرار برمیگرداند

ساخت وبلاگ
آدمها تا چه حد مسئول هستند؟ زمانیکه من می شوم مسئول یک اداره و می پذیرم که می توانم آن مجموعه را اداره کنم٬ آیا می توانم زمانیکه کسی اشتباهی مرتکب می شود و من از رسیدگی به آن اشتباه به هر دلیلی سرباز می زنم٬‌ خودم را در این اشتباه شریک ندانم؟ آیا می توانم بگویم من که او را استخدام نکرده بودم٬‌ او به انتخاب دیگر همکارانش برای این پشت استخدام شده است٬ پس به من چه ربطی دارد؟ آیا می توانم به دلیل اینکه احساس می کنم قدرت و حمایت بخشی از کارمندان را از دست می دهم حقوق دیگران را نادیده بگیرم و چشم بر اشتباه اتفاق افتاده ببندم؟ آیا به راستی من باید خودم را به دردسر بیندازم تا این مشکلات هر چند کوچک آرام آرام تبدیل نشوند به مشکلات بزرگتری که دیگر به دلیل درگیر بودن خودم٬ نمی توانم آنها را به وضوح ببینم و خودم را از آنها جدا کنم؟ آیا این درست نیست که اگر هر کسی در حدی که مسئولیت دارد باید کارش را درست انجام دهد؟ آیا یکی از نشانه های تقوا این نیست که مسئولیتی خارج از توان اجرایی خودمان را نپذیریم؟ آیا این نشانه هوش و سلامت اخلاق نیست اگر در کاری که در آن توانی نداریم آن را نپذیریم؟ و آیا این نشانه سلامت اخلاق و تعالی روح نیست که مسئولیت خود را تمام و کمال انجام دهیم و از حد توان خودمان بیشتر تلاش کنیم؟ آیا درست است که جامعه را فساد گرفته باشد٬ فقر بیداد کند٬ گرانی و ظلم همراه همیشگی مردم شده باشد و من به عنوان یک مسئول عالی رتبه مملکت سکوت کنم؟ آیا انقلابی بودن در همین واکنشها تعریف نمی شود؟ آیا انقلابی بودن زمان مبارزه با طاغوت٬ زمانی حضور در جبهه ها برای حفظ وطن و این روزها تلاش برای ساختن آن و پاک کردنش از فساد نیست؟  بانو شریعت رضوی آرامش را به جوانک بی قرار برمیگرداند...
ما را در سایت بانو شریعت رضوی آرامش را به جوانک بی قرار برمیگرداند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza-rad بازدید : 131 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 23:38

سادگی زندگی‌ در این است که شما به آن مجبورید، اما پیچیدگی آن زمانی است که شما در این جبر بودن مجبور به تصمیم گیری و عمل هستید. لحظاتی پیش می آید که شما تصمیم نمی گیرید و خود را به جریان زندگی می سپارید به امید اینکه اتفاق خوبی بیفتد یا از بد روزگار گریبانتان را زندگی‌ گرفته و شما را تاب و توان جنگیدن نیست و یا تاب و توان هست اما تصمیم خود را بیهوده می انگارید. اینجاست که هر چه اتفاق می افتد دو اثر بر شما می گذارد، نخست، چرایی اینکه چرا در این بازی گرفتار آمده‌اید و دوم، درد ناچاری.در ته ذهنتان می دانید در آنچه بر شما میگذرد بی تقصیر مطلق نیستید که همه چیز در نهایت خود انسان نیز در آن تاثیرگذار بوده است. از طرف دیگر چاره‌ای هم نمی یابید که با آن خود را آرام کنید و این درد را دو چندان می کند. ساختار سیاسی جامعه هم همینگونه است، شما اثر‌می‌گذارید و در عین حال بخشی از ماشین بزرگ‌تری هستید که هدایتش از قدرت شما خارج است. ماشین سیاست از مجموعه‌ای از بخش‌هایی تشکیل شده است که پیچ و مهره‌هایش را پول و روابط معطوف به قدرت تامین می کنند. در این دعوا، مردم تنها بخش‌های مختلف ماشین هستند که دو المان قدرت و پول آنها را کنار هم قرار می‌دهد. زمانی که یکی از بخش‌های این ماشین قدرت کافی ندارد و به عبارتی عملکرد سالم خود را از دست می‌ دهد، تمام این ماشین بزرگ به مشکل می خورد.به عنوان مثال معلمین الان بخشی از نارضایتی اجتماعی را مدیریت می کنند، این یعنی بخشی از ماشین که مسئول تربیت نیرو برای سایر بخش‌ها بوده به مشکل خورده، این یعنی اینکه سیستم با مشکل تامین نیروی کارآمد برای بخش‌های مختلف مواجه می شود. کارگران اعتراض می کنند، این یعنی  بخشی از نیروی مولد اجتماع از چرخه خارج می شود، یع بانو شریعت رضوی آرامش را به جوانک بی قرار برمیگرداند...
ما را در سایت بانو شریعت رضوی آرامش را به جوانک بی قرار برمیگرداند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza-rad بازدید : 133 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 23:38

این روزها به نظر می رسد بیشتر از اینکه دعوای مردم و احقاق حقوق مردم در میان باشد٬ بحث حق و سهم بعضی ها از انقلاب مطرح است. به نظر می رسد آنها که جانشان را کف دستشان گذاشتند و هشت سال برای جنگی که شاید می شد از اتفاق افتادنش جلوگیری کرد جنگیدند و جان شیرینشان را فدا کردند اگر امروز برگردند٬ نمی توانند باور کنند تمام آن ارزشهایی که از آنها یاد می شد٬ اینگونه رنگ باخته اند. دولتمردانی که در جنگ قدرت از هم پیشی می گیرند و در طلب قدرت با آبروی دیگران بازی می کنند٬ دولتمردانی که در خانه های آنچنانی زیست می کنند و از درد طبقات فقیرنشین سخن می گویند. دولتمردانی که می توانند تحمل کنند پیرمرد بازنشسته ای که عمری بر سر تعلیم و تربیت گذاشته است کتک بخورد از مأموری که درک درستی از محیط پیرامونی خودش ندارد٬ دولتمردانی که فرزندانشان خارج نشین هستند و از درد وطن حرف می زنند. از آنانی که کمر به چپاول مملکت بسته اند و از رشد ایران و ایرانی سخن می گویند. لیستی که این روزها می تواند تا کجا که پیدا نکند.اگر با ساده دلی عمر آزادی خواهی ایران را به نهضت مشروطه گره بزنیم (۱۲۸۴ خورشیدی) در این یکصد و اندی آزادی خواهی که با انقلاب ایران قرار بود به نقطه عطفی برسد٬ جز درد و رنج و سختی و مرارت آورده دیگری نداشته است. هر زمان که فکر کردیم اتفاقی خوب در پیش است٬ درد جانکاه از دست دادنی را به تجربه نشستیم. گاهی با خودم فکر می کنم علی (ع) که قرار است الگوی رفتار حکومتی در دولت شیعی باشد٬ همین گونه رفتار می کرده؟ آیا همین علی نبود که زمانیکه اقبال عمومی به حکومتش نبود برای حفظ و صیانت از اسلام شمشیر غلاف می کند و خانه نشین می شود؟ آیا همین علی (ع) نبود که در زمانی که مردم به منزلش رفتند برای بیعت٬ دلیل بانو شریعت رضوی آرامش را به جوانک بی قرار برمیگرداند...
ما را در سایت بانو شریعت رضوی آرامش را به جوانک بی قرار برمیگرداند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : reza-rad بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 23 تير 1401 ساعت: 23:38